از دیشب تا الان تو فکرم ک باید برای تولدت چکار کنم....
مونده بودم چطوری بهت تبریک بگم....
بالاخره فهمیدم ک چطوری بهت تبریک بگم....
اما حالا که دارم این متنو مینویسم کلماتو گم کردم....
همیشه همینطورم....
برای تبریک گفتن به دوستام هول میشم....
استرس میگیرم
ولی سعی میکنم خوشحالشون کنم....
.
.
.
.
.
روز اولی ک اومده بودی وبمو خوب یادمه....
اون روز خیلی کلافه بودم....
کار ریخته بود سرم.....
با اینکه حوصله وب نداشتم وارد پنل شدم....دیدم نظر دادی....
فک کنم اولین نظرت مال وانشات یونگی بود که نوشته بودم...
اسمش I have to see her بود...
راستش انرژی گرفتم....
حالم بهتر شد....
تو خیلی میومدی وبم و نظر میدادی....
و خیلی باهام بر خلاف انتظارم مهربون بودی...
من تو کف این بودم ک چطوری اینقدر زود دوست شدیم...
وقتی میخواستی شوخی کنی با شوخیات از خنده زمینو گاز میگرفتم....
فک نمیکردم ک یکی مثل تو پیداشه.....
اما خوشحالم که هستی....
شاید ندونی اما بدون اینکه متوجه شده باشی خیلی بهم کمک کردی اینو جدی میگم.....
و ازت خیلی خیلی خیلی خیلی ممنونم...
به عنوان رفیق فابم (به قول خودتت😹💜) خیلییی دوستت دارم فایتر...خیلی:)♡
.
.
.
.
.
اون ادیتی رو هم ک میبینی با دستای نازنین خودم ساختمش😹👊
.
.
.
نمیدونم شاید امروز ناراحتی...از یه موضوعی....شایدم نیستی...اگرم نیستی چه بهتر....
اگه نارحتی به مشکلی که داری بخند.....
امروز تولدته.....
روزی ک دنیا اومدی...
روزی که یک سال بزرگتر شدی....
پست ناراحتی هاتو کنار بزار و از ته دل بخند...
مشکلات تو نمیتونه جلو امروز وایسته....
چون قدرتشو نداره...
پس خوشحال باش....♡
آخرشم میخوام بگم.....
فایتر تولدت مبارک..♡
